مالیات ابزار بسیار موثری است که با بکاربستن آن می توان تحولات اساسی در شئون مختلف زندگی اقتصادی و اجتماعی بوجود آورد، در حقیقت می توان گفت پیشرفت اقتصادی کشورها وابستگی زیادی به برنامه های مالیاتی آنها داشته. زیرا درآمدهای مالیاتی مطمئن ترین و سالم ترین نوع درآمد برای دولت ها به حساب می آید. به عبارت دیگر وصول مالیات از طرف دولت و پرداخت آن از سوی مردم یک همیاری و همکاری متقابل و مشترک را طلب می کند که در تامین هزینه های عمومی و نیازهای اجتماعی بسیار تاثیرگذار است. همچنین عدم کارائی سیستم پول آفرینی و استقراض و بی ثباتی در درآمدهای خالصه و ناکافی بودن این گونه درآمدها و نیز افزایش روزافزون هزینه های دولتی و در کنار آن کاهش ذخائر و منابع، موجب توجه هر چه بیشتر دولتها به درآمدهای ناشی از مالیات گردیده است. ضمناً علاوه برموارد فوق مالیات می تواند اثرات زیادی بر ثبات اقتصادی، تخصیص منابع و توزیع درآمد نیز داشته باشد.

امروزه در اکثر کشورهای جهان درآمدهای مالیاتی مهمترین منبع تامین مالی دولت ها محسوب می گردد، در حالی که درگذشته ای نه چندان دور در کشور ما بدلیل اتکای بیش از حد به درآمدهای نفتی، درآمدهای مالیاتی تنها مبلغ ناچیزی را به خود اختصاص داده بود. بررسیها و مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که مهمترین چالش پیش روی نظام مالیاتی کشور، مسئله فرهنگ مالیاتی است. دستگاه مالیاتی کشور باید برای فرهنگسازی و نهادینه کردن ارزشها و باورهای مناسب مالیاتی، برنامه ریزی کند. شهروندان کشورهای پیشرفته بدلیل اعتقادی که به نقش مالیات در تامین رفاه عمومی و ارتقاء شاخص های اقتصادی کشورهای خویش دارند، پرداخت مالیات به دولت را یکی از مهمترین وظایف ملی خودمی دانند این در حالی است که در کشورهای در حال توسعه به دلیل ضعف فرهنگ مالیاتی و پیچیده بودن قوانین و مقررات و سایر مسائل، نظام مالیاتی از کارائی بالائی برخوردار نمی باشد.

معمولاً برای برنامه ریزی و اصلاح هر موضوع و پدیده ای ابتدا باید موقعیت و شرایط آن مورد ارزیابی قرار گرفته و سپس تجزیه و تحلیل بر روی آن انجام گیرد.

در حال حاضر در کشور ما مالیات به دلیل نقش چشمگیر آن در تامین هزینه های دولت و مهمتر از همه کمک به عدم اتلاف انرژی هائی مانند نفت و گاز، مورد توجه خاصی قرار گرفته است. بنابراین باید دولت در زمینه افزایش درآمد خود از طریق اخذ مالیات سرمایه گذاری کند. بدین ترتیب که ضمن آنکه مودیان را به پرداخت مالیات تشویق و ترغیب نموده، در عین حال نیز باید راههای وصول مالیات را هم منطقی و تسهیل نماید.

در خصوص توجیه مودیان و اینکه باید با رضایت مالیات را پرداخت نمایند مساله ای است که کاملاً به موضوع فرهنگ سازی مربوط می شود. فرهنگ سازی مقوله ای است که عمدتاً از طریق رسانه های جمعی صورت می گیرد. به منظور برنامه ریزی در این زمینه ابتدا باید درک درستی از شرایط داشت تا بتوان موقعیت کنونی را بخوبی تشریح نمود. برای مثال اگر بخواهیم فرهنگ سازی و برنامه ریزی درست در امر مالیات انجام دهیم باید بدانیم ذهنیت افراد جامعه نسبت به مالیات در چه مرحله ای است به دیگر سخن انگاره های منفی یا مثبت نسبت به پرداخت مالیات در جامعه چگونه است؟

منظور از انگاره های ذهنی، پنداشتهای قالبی کوتاه و همگون از گروهها، جوامع، پدیده های اجتماعی و … می باشند که بر اساس برخی پیش ذهنیتهای قبلی ساخته شده اند. در واقع اگر شخص در فرهنگی رشد نماید که فضای فرهنگی آن نگاهی مثبت نسبت به مالیات نداشته و مفهوم مالیات به گونه ای در آن فضا طرح گردیده که تاثیری مثبت در بین مردم و ذهنیت آنها نداشته باشد این شخص با فرهنگ بی اعتمادی رشد پیدا نموده و فرار از مالیات برای او به عنوان یک ارزش تلقی می گردد. ناگفته نماند که در همین مرحله، مشکل خود را نشان داده و ما در واقع با افرادی مواجه هستیم که مالیات در فرهنگشان از جایگاه بالایی برخوردار نیست.

گفتنی است مشکل مقوله فرهنگ مالیاتی دقیقاً در همین جا است. بدین معنی که ضعف فرهنگ مالیاتی در کشور، خود معلول علت یا بهتر بگوییم معلول مسئله دیگری بوده که در واقع علت تمام مشکلات مالیاتی است و اگر نتوانیم به این مسئله پاسخ دهیم شاید فقط بتوان با روشها و راهکارهای مقطعی، کمی از بار هزینه ای ناشی از عدم وصول مالیات و نیز هزینه های پنهان آن کاست اما یقیناً مشکل کماکان پا برجا خواهد بود.

سئوالی که تاکنون از پاسخ به آن عاجز مانده ایم این است که چرا باید مالیات بدهیم؟ سوالی بسیار ساده که بارها آن را شنیده ایم و در مباحث نظری و کنفرانس ها ساعتها می توانیم به آن جواب بدهیم و برای پرداخت مالیات دلائل کاملاً موجه بیاوریم.

در واقع مسئله این نیست که ندانیم چرا مالیات می دهیم بلکه مشکل این است که نتوانسته ایم برای مردم و مودیان این سوال را بصورت عینی تجسم کنیم. هنر این است که این سوال به یک فرهنگ عمومی تبدیل شود و یکایک احاد جامعه نمودهای عینی مالیاتهائی را که می پردازند مشاهده و حس کنند که مالیاتهای پرداختی به خودشان برمی گردد بعنوان مثال حتی خیلی از مردم نمی دانند که سازمان امور مالیاتی کشور، فقط متولی وصول مالیات بوده و بخش اعظم و عمده مالیاتها به زیرساختها و طرحهای عمرانی اختصاص داده می شود. جالب تر این است که بدانیم بحث فرهنگ مالیاتی خود یکی از زیرساختارهای پیاده سازی سیستم و نگرش سیستمی است بنابراین تنها زمانی می توانیم ادعا کنیم که کلمه فرهنگ مالیاتی در جامعه نهادینه شده و تمامی افراد با رضایت کامل و با صداقت مالیات می پردازند که به آنها نشان داده شود، آثار واقعی مالیات آنها در کجا مصرف شده و تنها زمانی می توانیم بگوئیم که به سوال “چرا مالیات می دهیم؟” پاسخ داده ایم که دیگر شخصی از خود یا از دیگران هیچ گاه این سوال را نپرسد.

با توجه به مطالب مطرح شده می توان دریافت که نکته مهم در بحث مالیات، تغییر نگرش به یک نگرش سیستمی و پیاده سازی سیستم مهندسی مجدد بمنظور حل و کاهش مشکلات مالیاتی می باشد. ضمناً مودیان و مردم باید بتوانند اثر واقعی پرداخت مالیات خود را مشاهده کنند تا دیگر پرداخت مالیات تبدیل به یک فرهنگ عمومی شود، زیرا در اینصورت می توانیم از صرف هزینه ها و زمانی که در حال هدر رفتن است جلوگیری کنیم و با این کار می توانیم هم از بار روانی دولت نسبت به عدم وصول مالیات و کاهش درآمدهای مالیاتی دولت بکاهیم و هم با بسط و گسترش این فرهنگ عمومی به آبادانی کشور کمک کنیم تا از این طریق هم دولت نسبت به مالیاتهای وصولی رضایت کامل را داشته باشد و هم مردم نسبت به پرداخت آن با اطمینان خاطر عمل کنند.

آخرین اخبار حسابداری و حسابرسی

کد خبر:8164