بر مبنای اصل تعیین ارزش اقلام دارایی بر مبنای قیمت تمام شده، موجودی های کالا نیز مانند سایر دارایی ها، معمولا بر مبنای بهای تمام شده در ترازنامه گزارش می شوند، اما اگر به علت شرایط خاص بازار یا وضع موجودی کالا ( مانند نابابی ، کاهش سطح قیمت ها، آسیب دیدگی) و یا به علل دیگر، ارزش موجودی های کالای پایان دوره، کمتر از بهای تمام شده آن باشد، به پیروی از اصل محافظه کاری ترجیح داده می شود که برای ارزیابی موجودی کالا به جای روش قیمت تمام شده از قاعده اقل قیمت تمام شده یا بازار استفاده شود.
برای استفاده از قاعده اقل بهای تمام شده یا قیمت بازار، ابتدا باید قیمت تمام شده موجودی های کالا را با یکی از روش های ( فایفو، لایفو، میانگین) ارزیابی نمود و سپس ارزش بازار آن را در تاریخ ترازنامه یا تاریخ دیگری که ارزیابی در آن تاریخ به عمل می آید بدست آورد و از بین این دو مبلغ هر کدام را که کمتر است به عنوان ارزش موجودی های کالا انتخاب کرده و در صورتحساب ها ثبت نمود.
به عبارت دیگر اگر قیمت بازار کمتر از قیمت تمام شده باشد، موجودی های کالا بر حسب قیمت بازارشان در ترازنامه گزارش می شوند و زیان ناشی از کاهش ارزش موجودی های مواد و کالا به عنوان هزینه کاهش ارزش، به حساب درآمدهای دوره ای منظور می گردد که این زیان واقع شده است. مثلا” اگر کالایی در دی ماه1381 به مبلغ 95،000 ریال خریداری شود و در پایان سال 81 جزء موجودی های پاین دوره بوده و ارزش جایگزینی آن 85،000 ریال باشد، موجودی های کالای مزبور را باید به مبلغ 85،000 ریال ارزشیابی نمود و مبلغ 10،000 ریال مابه التفاوت را به حساب سود و زیان سال 81 منظور نمود.

قاعده اقل بهای تمام شده یا قیمت بازار مبتنی بر 2 اصل اساسی حسابداری به شرح زیر می باشد:

1)اصل احتیاط یا محافظه کاری، در ارتباط با ترازنامه می باشد و حاکی از آن است که موجودی های کالا به عنوان یکی از اقلام دارایی باید به اقل قیمت گزارش شود.

2) اصل تطابق هزینه با درآمد، که زیان کاهش ارزش موجودی های کالا باید در دوره ای به عنوان زیان شناسایی شود که کاهش ارزش در آن دوره رخ داده است.

تعیین قیمت موجودی کالا در بازار روز:
مسئله ای که در کاربرد قاعده اقل بهای تمام شده یا قیمت بازار وجود دارد، فقدان یک قیمت واحد برای ارزشیابی موجودی هاست زیرا قیمت یک کالا در بازار های خرید معمولا” کمتر از قیمت آن در بازار فروش است. قیمت بازار معمولا” به سه گروه طبقه بندی می شوند:

الف) ارزش جایگزینی: عبارتست از بهایی که برای جایگزین کردن کالای موجود با کالای نظیر آن بایستی پرداخت شود و شامل بهای خرید به علاوه هزینه های مربوط از قبیل هزینه های خرید، حمل و نقل می باشد.

ب) ارزش خالص بازیافتنی: عبارتست از قیمت فروش منهای هزینه هایی که برای بازاریابی و فروش محصول مورد نظر لازم است. این رقم حداکثر مبلغی است که به عنوان قیمت بازار می توان در کاربرد قاعده اقل قیمت تمام شده یا قیمت بازار مورد استفاده قرار داد.
اگر ارزش جایگزینی بیشتر از خالص ارزش بازیافتنی باشد، ارزش خالص بازیافتنی به عنوان سقف یا حد بالای قیمت بازار مورد استفاده قرار می گیرد.

ج) ارزش خالص بازیافتنی منهای سود نامتعارف: اگر حداقل سودی که در شرایط عادی و متعارف از فروش کالا نصیب واحد تجاری می شود از ارزش خالص بازیافتنی آن کالا کسر شود مبلغی حاصل خواهد شد که میتوان آن را به عنوان حداقل قیمت بازار در کاربد اقل قیمت تمام شده مورد استفاده قرار داد.
اگر ارزش جایگزینی کمتر از ارزش خالص بازیافتنی منهای سود متعارف باشد، به جای ارزش جایگزینی باید از ارزش خالص بازیافتنی منهای سود متعارف که پایه یا حد پایین قیمت بازار محسوب می شود استفاده شود. ارزش جایگزینی ، ارزش خالص بازیافتنی( سقف یا حد بالا) و ارزش خالص بازیافتنی منهای سود متعارف ( پایه یا حد پایین) سه امکان در انتخاب قیمت بازاری است که باید در قیمت تمام شده مقایسه شود. از سه قیمت بالا، معمولا” قیمتی انتخاب می شود که ارزش میانی را داراست یعنی از یکی کمتر و از دیگری بیشتر.

در شرایط عادی، قیمت بازار عبارتست از قیمت جاری پیشنهادی که در تاریخ موجودی گیری در مورد خرید کالای معینی حاکم است. در بکارگیری این مفهوم از قیمت بازار ، نوع واحد تجاری همچنین ماهیت و شرایط اقلام موجودی کالا باید به شرح زیر مورد توجه قرار گیرد:

الف) در مورد مواد اولیه و قطعات خریداری شده، قیمت خرید یا جایگزینی بکار می رود. قیمت بازار در این حالت عبارتست از قیمت های جاری پیشنهادی که از طرف فروشندگان عادی برای حجمی که معمولا” خریداری می شود، مطرح می گردد و این قیمت معادل هزینه کرایه حمل و سایر هزینه های ضروری به منظور حفاظت کالا از خسارت های احتمالی، تعدیل می شود.

ب) در مورد کالاهای در جریان ساخت و کالاهای ساخته شده مبنا، تولید مجدد است. قیمت بازار در مورد موجودی های کالای در جریان ساخت و کالاهای ساخته شده برای یک تولید کننده بر بهای تمام شده تولید اقلام به قیمت های متداول برای مواد اولیه، دستمزد و سایر اقلام سربار کارخانه مبتنی است.

ج) در مورد اقلام کم گردش، خسارت دیده و معیوب، مبنای تحقق بکار می رود. قیمت بازار در این شرایط غالبا” بایستی با توجه به وضعیت اقلام موجودی های کالا ، تفسیر می شود. اقلام خسارت دیده ناباب، استفاده شده و مستهلک شده موجودی های کالا به ندرت در شرایط و وضعیت جاریشان دارای ارزش جایگزینی قابل تعیین می باشند. این گونه اقلام از نظر مقاصد ارزشیابی موجودی های کالا به ارزش خالص بازیافتنی ارزیابی می شوند.

اخبار حسابداری

کد خبر:5531